چرا مجله الاهیات رهایی بخش آنهم در زمانه ای که تب اسلام گریزی حوزه شبه روشنفکری ایرانی و جنون اسلام ترسی حوزه های عوامانه کشورهای غربی را فراگرفته است؟
استبداد دینی موجود همچون سنت گرایی ارتجاعی قبل از انقلاب، بار دیگر باعث دین گریزی بخش قابل توجهی از نسل جوان و خصوصا تحصیل کرده شده است. بخش قابل توجه دیگری از این جوانان که هنوز پایبندی های مذهبی خود را از دست نداده اند نیز دچار آشفتگی در برداشت ها ی خود به علت کمبود منابع مستقل و روشنگرانه و قابل دسترس و اعتماد در مورد ظرفیت های تاریخی و فکری معرفت اسلامی و اخلاقی خویش می باشند.
حال آنکه خارج از ایران، در هر کجا که به اسم اسلام استبدادی برقرار نیست، هر ساله هزاران مقاله پژوهشی و دانشگاهی در مورد تاریخ و معارف اسلامی منتشر می شود که هر کدام پرتویی بر زوایای تاریک موجود در فهم ما از خویشتن اجتماعی و تاریخی مان می افشانند. زوایای تاریکی که چندین سده است توسط هم بنیادگرایان و مستبدان دینی و هم ذوب شدگان در ولایت تجدد سالاری و سرمایه سالاری و سکولاریست های بنیاد گرای اسلام ترس و اسلام ستیز استفاده شده اند تا ملل مسلمان را سفیه دانسته، تحقیر نموده و فاقد ظرفیت رهایی بخشی نشان دهند.
این مجله گامی است هر چند ابتدایی و کوچک جهت شکستن انحصار تصویر پردازی های سیاه و سفید و جلوگیری از گسترش از خود بیگانگی های فکری و فرهنگی در نسل های جوان جامعه ایرانی.
این مجله تلاش دارد تا این نسل ها را با پیشرو ترین افکار و پژوهش ها در حوزه های معرفت و تاریخ ایرانی اسلامی آشنا سازد تا این نسل بار دیگر خود آزادانه به بازسازی هویت ایرانی اسلامی خویش در جهت رهایی جامعه خود از انواع استبداد و استحمار و استثمار زدگی ها همت گمارد.
به امید تحقق چنین آرزویی
حال آنکه خارج از ایران، در هر کجا که به اسم اسلام استبدادی برقرار نیست، هر ساله هزاران مقاله پژوهشی و دانشگاهی در مورد تاریخ و معارف اسلامی منتشر می شود که هر کدام پرتویی بر زوایای تاریک موجود در فهم ما از خویشتن اجتماعی و تاریخی مان می افشانند. زوایای تاریکی که چندین سده است توسط هم بنیادگرایان و مستبدان دینی و هم ذوب شدگان در ولایت تجدد سالاری و سرمایه سالاری و سکولاریست های بنیاد گرای اسلام ترس و اسلام ستیز استفاده شده اند تا ملل مسلمان را سفیه دانسته، تحقیر نموده و فاقد ظرفیت رهایی بخشی نشان دهند.
این مجله گامی است هر چند ابتدایی و کوچک جهت شکستن انحصار تصویر پردازی های سیاه و سفید و جلوگیری از گسترش از خود بیگانگی های فکری و فرهنگی در نسل های جوان جامعه ایرانی.
این مجله تلاش دارد تا این نسل ها را با پیشرو ترین افکار و پژوهش ها در حوزه های معرفت و تاریخ ایرانی اسلامی آشنا سازد تا این نسل بار دیگر خود آزادانه به بازسازی هویت ایرانی اسلامی خویش در جهت رهایی جامعه خود از انواع استبداد و استحمار و استثمار زدگی ها همت گمارد.
به امید تحقق چنین آرزویی
مجله الهیات رهایی بخش اعلام مو جودیت می نماید
الهیات رهایی بخش مجله اینترنتی تخصصی است برای انتشار مطالب پژوهشی و رشنگرانه با هدف برقراری ارتباط و مکالمه سازنده بین دو حوزه جامعه شناسی- مردم شناسی معرفت دینی و الهیات رهایی بخش اسلامی
هدف سیاسی مجله کشف ظرفیتهای موجود در رها سازی الهیات اسلامی از خرافه و انحصار متولیان رسمی وتولید معرفت های اخلاقی به مثابه منبعی فکری جهت تقویت جنبش های ضد استبداد، استضعاف و استثمار
هدف نهایی مجله در یک کلام برقراری رابطه متقابل و سازنده بین دانش علمی فارغ از یکسونگری و بینش های ایدنولوژیک رهایی بخش می باشد.
مجله ای علمی-عملی برای تشویق و تقویت همفکری و تفاهم بین نیروهای مذهبی تجدید نظر طلب و نیروهای سکولار عدالت طلب، آزادی خواه و صلح جو.
پس از هزار و چهارصد سال سیطره انواع مختلف نظامهای قدرت بر روند تولید معرفت اخلاقی و دانش ما از هستی شعورمند، اسلام هنوز بالاترین ظرفیت رهایی سازی جوامع انسانی و تمدن سازی را داراست. علیرغم هزار سال تحریف و انحصار طلبی آرمانهای اسلامی هنوز زنده اند و الهام بخش میلیون ها نفر که خواهان آزادی برابری و صلح و زندگی جامعه اخلاقی هستند.
بیش از هر زمان دیگر نیاز است تا این ظرفیت ها را باز شناسایی و بازسازی کنیم و اسلامی که به زبان قدرت و استبداد تبدیل شده به زبان خودمان تبدیل کنیم . یعنی به زبان رهایی به گفتمان آزادی و عدالت.
در زمانه ای که مذهب به عرصه سیاست در سطح جهانی بازگشت نموده و خدایی که بنا بود مرده باشد دوباره زنده شده است، چگونه می توان اجازه داد که این بازگشت به فاجعه قرون وسطایی سیطره نهادهای روحانی بر جامعه های اسلامی تبدیل شود.
برماست که خود بیاموزیم و به مذهبی هایمان بیاموزانیم که اعتقاد دینی که مبارزه برای عدالت و آزادی و صلح در آن جای ندارد مذهب خرافه و استبداد است و برماست که به عدالت طلبان و آزادی خواهان سکولار یادآورشویم که نادیده گرفتن قدرت عظیم و تاریخی دین در شکل دهی به تمدن بشری، آنان را به کپک های سر در برفی تبدیل خواهد کرد که قدرت برقراری ارتباط سازنده با بدنه جامعه خود و رهایی آنرا مانند گذشتگانشان از دست خواهند داد.
خام انديشی بزرگی است اگر فکر کنيم چون جامعه ما هنوز دچار استبداد دينی است ، پس ديگر نقد اصولی مدرنيسم و مدرنيته ، لیبرال دموکراسی و سکولاریسم های بنیادگرا بيهوده است. رويکردی” شبه روشنفکرانه” که هرگز نمی تواند به ما بگويد چگونه ضرورتهای جهانی شدن سرمايه داری و تجدد نا برابر ، شرايط باز توليد و بقای نظامهای ضد مردمی را فراهم می کنند
اسلام نیز مانند سایر ادیان ابراهیمی و توحیدی، قدرت رهای بخشی خود را از ابتدا با حذف واسطه های بین انسان و هستی شعور مند و قرار دادن خدا و خلق در یک جبهه علیه زرو زور و تزویر بدست آورد و اما خود آن هنگام تبدیل به وسیله اسارت گردید که به اسم اسلام واسطه ها بازگشتند.
بجای منفعلانه و مقلدانه غرق شدن در اندیشه های دینی و مذهبی و بجای قهر کردن و رد کردن دین، بهترین رویکرد برخورد نقادانه و در عین حال سازنده و اصلاح گرانه با دین و دین داران است. بهترین برخورد این است که دین و الهیات اسلامی را یکسره به دست متولیان رسمی و قدرت پرستان نسپاریم و آنان را در پروژه به انحصار درآوردن یکی از عظیم ترین ابعاد تمدن بشری یاری نرسانیم.
"خدايا : رحمتي كن تا ايمان ، نام ونان برايم نياورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتي نامم را در خطر ايمانم افكنم. تا از آنها باشم كه پول دنيا مي گيرند وبراي دين كار مي كنند ؛ نه آنها كه پول دين مي گيرند وبراي دنيا كارمي كنند"
- علی شریعتی
هدف سیاسی مجله کشف ظرفیتهای موجود در رها سازی الهیات اسلامی از خرافه و انحصار متولیان رسمی وتولید معرفت های اخلاقی به مثابه منبعی فکری جهت تقویت جنبش های ضد استبداد، استضعاف و استثمار
هدف نهایی مجله در یک کلام برقراری رابطه متقابل و سازنده بین دانش علمی فارغ از یکسونگری و بینش های ایدنولوژیک رهایی بخش می باشد.
مجله ای علمی-عملی برای تشویق و تقویت همفکری و تفاهم بین نیروهای مذهبی تجدید نظر طلب و نیروهای سکولار عدالت طلب، آزادی خواه و صلح جو.
پس از هزار و چهارصد سال سیطره انواع مختلف نظامهای قدرت بر روند تولید معرفت اخلاقی و دانش ما از هستی شعورمند، اسلام هنوز بالاترین ظرفیت رهایی سازی جوامع انسانی و تمدن سازی را داراست. علیرغم هزار سال تحریف و انحصار طلبی آرمانهای اسلامی هنوز زنده اند و الهام بخش میلیون ها نفر که خواهان آزادی برابری و صلح و زندگی جامعه اخلاقی هستند.
بیش از هر زمان دیگر نیاز است تا این ظرفیت ها را باز شناسایی و بازسازی کنیم و اسلامی که به زبان قدرت و استبداد تبدیل شده به زبان خودمان تبدیل کنیم . یعنی به زبان رهایی به گفتمان آزادی و عدالت.
در زمانه ای که مذهب به عرصه سیاست در سطح جهانی بازگشت نموده و خدایی که بنا بود مرده باشد دوباره زنده شده است، چگونه می توان اجازه داد که این بازگشت به فاجعه قرون وسطایی سیطره نهادهای روحانی بر جامعه های اسلامی تبدیل شود.
برماست که خود بیاموزیم و به مذهبی هایمان بیاموزانیم که اعتقاد دینی که مبارزه برای عدالت و آزادی و صلح در آن جای ندارد مذهب خرافه و استبداد است و برماست که به عدالت طلبان و آزادی خواهان سکولار یادآورشویم که نادیده گرفتن قدرت عظیم و تاریخی دین در شکل دهی به تمدن بشری، آنان را به کپک های سر در برفی تبدیل خواهد کرد که قدرت برقراری ارتباط سازنده با بدنه جامعه خود و رهایی آنرا مانند گذشتگانشان از دست خواهند داد.
خام انديشی بزرگی است اگر فکر کنيم چون جامعه ما هنوز دچار استبداد دينی است ، پس ديگر نقد اصولی مدرنيسم و مدرنيته ، لیبرال دموکراسی و سکولاریسم های بنیادگرا بيهوده است. رويکردی” شبه روشنفکرانه” که هرگز نمی تواند به ما بگويد چگونه ضرورتهای جهانی شدن سرمايه داری و تجدد نا برابر ، شرايط باز توليد و بقای نظامهای ضد مردمی را فراهم می کنند
اسلام نیز مانند سایر ادیان ابراهیمی و توحیدی، قدرت رهای بخشی خود را از ابتدا با حذف واسطه های بین انسان و هستی شعور مند و قرار دادن خدا و خلق در یک جبهه علیه زرو زور و تزویر بدست آورد و اما خود آن هنگام تبدیل به وسیله اسارت گردید که به اسم اسلام واسطه ها بازگشتند.
بجای منفعلانه و مقلدانه غرق شدن در اندیشه های دینی و مذهبی و بجای قهر کردن و رد کردن دین، بهترین رویکرد برخورد نقادانه و در عین حال سازنده و اصلاح گرانه با دین و دین داران است. بهترین برخورد این است که دین و الهیات اسلامی را یکسره به دست متولیان رسمی و قدرت پرستان نسپاریم و آنان را در پروژه به انحصار درآوردن یکی از عظیم ترین ابعاد تمدن بشری یاری نرسانیم.
"خدايا : رحمتي كن تا ايمان ، نام ونان برايم نياورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتي نامم را در خطر ايمانم افكنم. تا از آنها باشم كه پول دنيا مي گيرند وبراي دين كار مي كنند ؛ نه آنها كه پول دين مي گيرند وبراي دنيا كارمي كنند"
- علی شریعتی